امروزه خیلی از اخبار رسانه های اجتماعی تعداد زیادی شعارهای انگیزشی را نشان می دهد که ما را در به آغوش کشیدن و جشن گرفتن شکست ها ترغیب می کند و می گویند شکست بهترین راه یادگیری است اگر از آن یاد بگیریم. تمام این تئوری ها عالی هستند اما چطور می توانیم حامی خودمان باشیم تا نسبت به شکست، شجاعت و خودباوری پیدا کنیم و یاد بگیریم و حرکت کنیم.


تئوری طرز فکر

الگوی رفتاری یادگیری از شکست تا حدی حاصل تحقیقات کارول دوک روانشناس امریکایی در مورد طرز تفکرهای ثابت و رشد می باشد. تحقیقات دوک درباره کودکان مدرسه ای نشان داد آن دسته از کودکانی که به دلیل هوششان مورد تشویق قرار می گرفتند و معتقد بودند استعدادهایشان ذاتی و ثابت است. به هر قیمتی از شکست خوردن اجتناب می کردند و کارهایی را که به چالش کمتری نیاز دارند را انتخاب می کنند. در حالی که افرادی که به خاطر تلاش و پشتکار مورد ستایش قرار می گرفتند، شکست را فرصتی برای پیشرفت و رشد می دانستند و کارهای چالش برانگیزتری را انتخاب می کنند.

ردپای طرز فکر رشد را در بسیاری از برنامه های توسعه حرفه ای می توان یافت. جذابیت این مفهوم از تئوری های آموزشی گذر کرده و به کسب وکار از مفاهیم توسعه رهبری به کوچینگ رسیده است.

این ایده گویای کار خودم در کوچینگ است که از مراجعین می خواهم از دیدگاه ها و طرز فکر ثابت خارج شده و به آن ها کمک می کنم که به امکان رشد باور داشته باشند. من با علاقه واکنش شدید بر یافته های دوک و دفاع او از آنچه که طرز فکر غلط می نامد را دنبال کردم.


تلاش را ستایش کنید نه نتیجه آن را 

برداشت بسیاری از طرفداران طرز فکر رشد از نظریه دوک این است که آنچه در توسعه طرز فکر رشد مهم است، ستایش تلاش یک شخص است نه نتیجه آن. اما دوک می گوید که این گونه نیست. در عوض او در مصاحبه ای در سال ۲۰۱۶ در آتلانتیک توضیح می دهد: تلاشی را ستایش کنید که به نتیجه و یا فرآيند یادگیری ختم می شود و ستایش را به آن گره بزنید. این فقط تلاش نیست بلکه استراتژی است.بنابراین دانش آموز را در یافتن استراتژی های دیگر و جدید حمایت کنید.

اگر حمایت شما از تلاش دانش آموزان به پیشرفت واقعی آنها وابسته نباشد، به سرعت متوجه می شوند و این موضوع در مورد مراجعین کوچینگ هم صادق است. در بستر کوچینگ ما می دانیم که حمایت از کسی برای تاب آوری در برابر شکست ها چیزی بیش از تشویق است. ما به افراد کمک می کنیم تا استراتژی هایی را که در گذشته برای آن ها کار کرده است، شناسایی و از رویکردهای جدید برای آزمایش در دنیای واقعی نمونه برداری کنند. ما از آنها زمانی که در حال اقدام هستند حمایت می کنیم. تلاش مضاعف برای همان استراتژی قدیمی، فقط همان نتایج قدیمی را به همراه دارد.

علاوه بر این دوک می گوید، دانش آموزان باید بدانند که چه موقع درخواست کمک کنند و چگونه از منابع در دسترس خود استفاده نمایند. در کوچینگ منابع ممکن است داخلی یا خارجی باشند و یادگیری زمان درخواست کمک، در تجربه های شخصی من اغلب یک لحظه محوری در فرآیند کوچینگ است.


مردم یا طرز فکر ثابت دارند یا رشد

برچسب زدن به افراد یا حتی خودتان در مورد اینکه دارای طرز فکر رشد یا ثابت هستند وسوسه برانگیز است. اما واقعیت ظریف تر از آن است.  حتی دوک معتقد است فردی که توانایی بالقوه ی توسعه توانمندی های خود را دارد می تواند با طرز فکر ثابت تحریک شود. این به محیط  انسان ها وابسته است . نکته کلیدی گفته های دوک این است که باید محرک های خودمان را شناسایی کنیم. این نظر دوک در کوچینگ مشخص است. ما بعنوان کوچ به افراد کمک می کنیم تا باورهای ثابت خود را بشکنند و محرک  هایی را که عامل خراب شدن طرز فکر رشد در آن ها می شود را شناسایی کنند.


چرا باید ریسک شکست را برداشت؟

این سوال هنوز وجود دارد که چرا مردم تصمیم می گیرند خود را در موقعیتی قرار دهند که ممکن است اشتباه کنند و نقایص خود را آشکار نمایند؟ بخشی از پاسخ در تحقیقات تخصص نهفته است. که آقای اریکسون یک محقق در علم تخصص نشان داده است که اگر می خواهید در رشته خود به برتری برسید باید یک تمرین آگاهانه را انجام دهید و آن تمرینی است که چیزی فراتر از سطح کنونی وضعیت راحتی شما. چیزهایی که شما در حال حاضر آن ها را خوب انجام نمی دهید متمرکز است.

برای بسیاری از مراجعینی که من با آن ها کار می کنم ، پاسخ بزرگتر از عملکرد فردی مراجع است و آن تعهد به یک چیز بزرگ تر از عملکرد فردی مراجع است که از تعریف جدیدی از معنای رشد و موفقیت به دست می آید.